تیتربرتر؛ پرخاشگری شکلی از رفتار است، که در واقع شکل بیرونی احساس خشم می باشد. خشم یک احساس طبیعی است که همه انسان ها در طول زندگی آن را تجربه می کنند. از همان بدو تولد کودک می تواند دچار خشم بشود. ولی هر کسی که دچار خشم می شود آن را به شکل پرخاشگرانه بروز نمی دهد.
در حقیقت پرخاشگری نوعی رفتار ناسازگارانه برای نشان دادن احساس خشم می باشد. گاهی این رفتار ها می تواند نشانه ای از افسردگی کودک و یا مشکلات دیگر از جمله بیش فعالی، و اختلال سلوک باشند.
پرخاشگری و اعمال خشونت میتواند هم جنبه فیزیکی داشته باشد و هم جنبه کلامی. پرخاشگری فیزیکی کودکان گاهی نسبت به اشیاست و گاهی هم شامل اطرافیان میشود. بعضی اوقات لحن و محتوای کلام هم میتواند بهگونهای پرخاشگرانه و از روی خشم و ناراحتی باشد.
دلایل اصلی پرخاشگری کودکان کدامند؟
- در سالهای اخیر بر تأثیر عوامل ژنتیکی در پرخاشگری تأکید شده است. پژوهشهای تخصصی اغلب نشان میدهند که بیشتر کودکان پرخاشگر، والدین پرخاشگر دارند. اگرچه پرخاشگری بیشتر تحت تاثیر عوامل ژنتیکی است تا عوامل محیطی، اما والدینی که دچار تغییرات خلقی هستند باید روی رفتارشان کنترل داشته باشند.
_کودک در معرض پرخاشگری بزرگتر های خود قرار گرفته باشند. در واقع کودکان از والدین خود یاد می گیرند که چگونه برخورد کنند، چگونه به خواسته های خود برسند، احساس خشم خود را چگونه کنترل کنند و مواردی از این دست.
_ممکن است یک کودک، پرخاشگری را راهی برای رسیدن به خواسته هایش یافته باشد. بعضی از والدین درمقابل پرخاشگری کودک هول می شوند و سریعا خواسته وی را برآورده می کنند. یعنی پرخاشگری کودک با هر مرتبه که والدینش چنین کاری می کنند، تقویت می شود.
_نگرانی ها واضطراب های خانواده، مشکلات معیشتی اقتصادی، فشارهای روانی، از دست دادن والدین، درگیری های والدین همگی ممکن است موجب پرخاشگری کودک شوند.
مطالب مرتبط:
اولین کار بعد از پرخاشگری کودک چیست؟
وقتی کودک شروع به پرخاشگری میکند، نخستین کاری که باید انجام داد توجه به محیط و پیرامون اوست که تشخیص دهیم کدام رفتار ما ناشی از خشم و عصبانیت بوده که در رفتارکودک هم انعکاس پیدا کرده است. در واقع در محیطی که افراد معمولا با خشونت و بیاحترامی با هم حرف میزنند، کمکم حساسیت نسبت به اینگونه رفتارها هم کمتر و بهتدریج عادی میشود.
در روانشناسی معمولا عوامل زیادی برای بروز یک رفتار وجود دارند؛ یعنی عوامل متعددی دست به دست هم میدهند تا در نهایت باعث بروز مشکل شوند. برای شناخت این عوامل باید ابتدا به جنبههای بیولوژیک توجه داشت. با بررسی آزمایشهای مختلف نتیجه گرفته شده هنگام عصبانیت بعضی قسمتها در مغز و همچنین مواد شیمیایی بدن دچار تغییراتی میشود. تغییرات مواد شیمیایی مانند دوپامین، کورتیزول و سروتونین هم در مغز باعث بروز عصبانیت، خشم و پرخاشگری میشود. این تغییرات در این مواد میتوانند ناشی از بیماریهای درونی باشند.
البته بعضی بیماریها هم میتوانند تاثیرگذار باشند، مثلا کمخونی ناشی از فقر آهن میتواند بر تحریکپذیری بیشتر، نداشتن تمرکز و پرخاشگری کودکان موثر باشد. بعضی عوامل بیرونی و محیطی مانند آلایندهها و انواع آلودگیها هم میتوانند در این زمینه تاثیر داشته باشند اما در مورد پرخاشگری از جنبه روانشناسی باید گفت پرخاشگری گاهی و در بعضی موارد برای برخی افراد منفعت دارد و همین منفعت باعث میشود این رفتار ادامه پیدا کند. مثلا وقتی مادر با داد زدن سر فرزندش باعث میشود او به حرفش توجه کند. به این ترتیب کودک نتیجه میگیرد وقتی کسی سرش داد میزند، موضوع را جدی بگیرد و خودش هم با دیگران به همین صورت رفتار کند.
در بسیاری موارد والدین خودشان باعث تشویق کودک به پرخاشگری میشوند، مثلا وقتی کودک حرف زشتی میزند، بهگونهای آن را شیرینزبانی قلمداد میکنند و به آن میخندند. گاهی همین توجه به کودک باعث تکرار اینگونه رفتارها از طرف او میشود.
توجه داشته باشیم نمایش پرخاشگری در کودکان با بزرگسالان متفاوت است، مثلا گاهی پرتاپ کردن اشیاء توسط کودکان به معنای خشم و عصبانیت نیست و بیشتر جنبه سنجش ارتفاع اجسام دارد و به نوعی یادگیری محسوب میشود اما اگر همین رفتارها هم تشویق شوند در آینده میتوانند به پرخاشگری تبدیل شوند.
در پایان می توان گفت احتمال بروز رفتارهای پرخاشگرانه در کودکانی که در محلههای ناامن زندگی میکنند، مثل محلاتی که افراد معتاد یا بزهکار در آن زیاد هستند، بیشتر است. بچههایی که به مدارسی با شرایط ناامن میروند یا دوستانی دارند که با آنها پرخاشگرانه برخورد میکنند یا کودکانی که تمام روز را به تماشای تلویزیون میگذارنند، همگی مستعد رفتارهای غیرعادی هستند. فقر، محرومیت و تکوالد بودن هم میتواند باعث واکنشهای شدید کودک نسبت به دیگران بشود.
آنچه دیگران می خوانند:
گردآورنده: علی اکبر رضایی