اگر درآمد پولی مداوم یک فرد ثابت باقی بماند اما سطح قیمت ها افزایش یابد قدرت خریدِ افت پیدا می کند اما رشد قیمت ها تنها دلیل کاهش قدرت خرید مردم نیست و عوامل بسیاری در این اتفاق موثرند.
به نقل از بانک جهانی، در اغلب موارد قدرت خرید مردم در نقاط مختلف دنیا با ارز بین المللی یا دلار سنجیده می شود و بر این اساس کشوری که فقیر ترین مردم را دارد کشور بوروندی است.
بوروندی با نام رسمی جمهوری بوروندی کشوری است در مرکز آفریقا؛ پایتخت آن گیتگا و بزرگترین شهر آن بوجومبورا است. بوروندی کشوری است کوچک در منطقه دریاچههای بزرگ که در همسایگی اوگاندا، کنگو، رواندا و تانزانیا قرار دارد. جمعیت بوروندی ۱۰ میلیون پانصد هزار نفر است و زبانهای رسمی این کشور کیروندی و فرانسوی و انگلیسی هستند و قدرت خرید مردم این کشور ۷۴۲.۸ دلار است.
پس از بوروندی در جایگاه دوم این فهرست کشور جمهوری آفریقای مرکزی قرار گرفته است؛ جمهوری آفریقای مرکزی کشوری است در مرکز آفریقا که پایتخت آن شهر بانگی است. آفریقای مرکزی روز ۱۳ اوت ۱۹۶۰ از فرانسه استقلال یافت. قدرت خرید مردم این کشور ۸۷۱.۵ دلار است.
جایگاه سوم این فهرست به کشور کنگو اختصاص داده شده است؛ جمهوری دموکراتیک کنگو یا کشور کنگو دموکراتیک کشوری است در مرکز آفریقا که پایتخت آن کینشاسا است. قدرت خرید مردم این کشور ۹۳۰.۵ دلار است.
کشور نیجر در جایگاه چهارم این فهرست قرار گرفته است؛ نیجر به صورت رسمی جمهوری نیجر کشوری است در غرب قاره آفریقا. نیجر با مساحتی برابر با ۱٬۲۶۷٬۰۰۰ کیلومترمربع، یک کشور محصور در خشکی است که حدود ۸۰ درصد از مساحت آن توسط بیابانها پوشیده شدهاست. این کشور در تاریخ ۳ اوت ۱۹۶۰ میلادی، رسماً از فرانسه اعلام استقلال کرد. قدرت خرید مردم این کشور ۱۰۴۸ دلار است.
در جایگاه پنجم این فهرست کشور لیبریا قرار گرفته است؛ لیبـِریا با نام رسمی جمهوری لیبریا کشوری در غرب آفریقا است و پایتخت آن مانروویا است. این کشور در حاشیه شمالی خلیج گینه در غرب آفریقا قرار گرفتهاست. کشور لیبریا در سال ۱۸۴۷ توسط بردگان آزادشدهای که از آمریکا به قاره آفریقا بازگشته بودند بنیاد شده و یکی از قدیمیترین جمهوری های قاره آفریقا است. قدرت خرید مردم این کشور ۱۳۰۶ دلار است.
مالاوی نام یک کشور در جنوب شرق آفریقا است این کشور در جایگاه ششم این فهرست قرار گرفته است؛ جمعیت مالاوی ۱۸٬۰۹۱٬۵۷۵ نفر برآورد میشود و پایتخت آن لیلونگوه است. جمهوری مالاوی کشوری است محصور در خشکی واقع در جنوب شرق آفریقا، شمال موزامبیک و شرق زامبیا. جمهوری مالاوی تا سال ۱۹۶۴ مستعمره بریتانیا بود. قدرت خرید مردم این کشور ۱۳۰۸ دلار است.
در جایگاه هفتم این فهرست نام کشور موزامبیک دیده می شود؛ موزامبیک با نام رسمی جمهوری موزامبیک کشوری است در جنوب آفریقا و پایتخت آن ماپوتو است. جمعیت این کشور در سال ۲۰۰۹ میلادی نزدیک به ۲۳ میلیون نفر بود. زبان رسمی این کشور پرتغالی و واحد پول آن متیکال موزامبیکی است. قدرت خرید مردم این کشور ۱۳۲۷ دلار است.
سیرالئون با نام رسمی جمهوری سیرالئون کشوری است در غرب آفریقا که در جایگاه هشتم این فهرست قرار گرفته است؛ پایتخت و بزرگترین شهر آن فریتاون است و جمعیت سیرالئون ۶ میلیون نفر و زبان رسمی آن انگلیسی است. واحد پول این کشور لئون نام دارد. مردم سیرالئون از حدود شانزده گروه قومی تشکیل شدهاند که هرکدام زبان و آداب خود را دارند و قدرت خرید مردم این کشور ۱۶۰۳ دلار است.
در جایگاه نهم این فهرست نام کشور ماداگاسکار آمده است؛ ماداگاسکار با نام رسمی جمهوری ماداگاسکار کشوری جزیرهای واقع در اقیانوس هند، در کنار سواحل جنوب شرقی آفریقا است و پایتخت آن شهر آنتاناناریوو است. ماداگاسکار چهارمین جزیره بزرگ جهان است. جمعیت ماداگاسکار ۲۴ میلیون نفر و زبانهای رسمی این کشور مالاگاسی و فرانسوی است. واحد پول این کشور آریاری مالاگاسی نام دارد. قدرت خرید مردم این کشور ۱۶۳۴ دلار است.
و سرانجام در جایگاه دهم این فهرست نام کشور گامبیا آمده است؛ گامبیا با نام رسمی جمهوری گامبیا کشوری در غرب آفریقا و یکی از کوچکترین کشورهای این قاره و پایتخت آن بانجول است. جمعیت این کشور یک میلیون و ۷۷۶ هزار نفر و زبان رسمی این کشور انگلیسی است. واحد پول آن دالاسی گامبیا و رئیسجمهور آن آداما بارو است. قدرت خرید مردم این کشور ۱۷۰۶ دلار است.
مطالب مرتبط : چند نفر ایرانی زیر خط فقر هستند؟
تهران، شهر از ما بهترین ها
با افزایش هزینههای زندگی، اجارهخانهها و تورم افسارگسیختهای که شاهد آن هستیم، با موجی از کوچ اجباری مواجه شدهایم که این بار تهران مقصد آن نیست بلکه مبدا آن است. فقر در تهران خانوادههای متوسط را هم متاثر کرده است و آنها را ناچار به کوچ اجباری میکند. حال تهران در حال تبدیل شدن به شهر فرادستان است.
با تورم افسارگسیختهای که طی یکی دو سال اخیر شاهد آن هستیم، کوچ اجباری اقشار فقیر و متوسط که از تهران شتاب گرفته بود، با توجه به رشد سه برابری قیمت بنزین در یک شب، به نظر میرسد پرشتابتر از گذشته ادامه خواهد یافت.
واقعیت این است که قیمت اجاره یک آپارتمان نقلی در یک منطقه متوسط تهران، از درآمد بسیاری از خانوادههای تهرانی بیشتر است و نه تنها طبقه فرودست که طبقه متوسط نیز از پس هزینههای سنگین زندگی در پایتخت برنمیآیند و چارهای جز این نخواهند داشت که اسباب و اثاثیه خود را روی دوششان بگذارند و به حاشیههای دور و نزدیک این شهر درندشت نقل مکان کنند و این در شرایطی است که تا چند سال قبل، شاهد رشد مهاجرت از شهرها و روستاهای اقصی نقاط کشور به تهران بودیم اما چند سالی است که این روند، کاهش یافته و با افزایش تورم، شاهد مهاجرت معکوس از تهران هستیم.
بخواهیم یا نخواهیم، بپذیریم یا نپذیریم، فقر فزاینده در تهران، نه تنها خانوادههای ضعیف که خانوادههای متوسط را نیز تحت تاثیر قرار داده و به این ترتیب، اقشار فرودست و حتی با درآمد متوسط نیز قدرت خود را برای ماندن در تهران از دست دادهاند و به ناچار، عطای پایتخت نشینی را به لقایش میبخشند و به کوچ اجباری از تهران تن میدهند و تهران را به از ما بهتران میسپارند.
البته این کوچ، رفتن واقعی به معنای رها کردن نیست، چرا که به خاطر اوضاع و احوال اقتصادی و معیشتی مردم در سایر نقاط کشور - که شرایطی به مراتب بدتر از تهران دارند - بند ناف پایتخت نشینان به تهران گره خورده و آنها برای پیدا کردن یک لقمه نان، چارهای ندارند جز اینکه محل سکونتشان را هر سال به نقطهای دورتر از پایتخت ببرند و به جای اجاره نشینی در یک منطقه معمولی تهران، مجبور به حاشیه نشینی در پاکدشت، اسلامشهر، رباط کریم و ... شوند اما محل کارشان همچنان وسط تهران باشد.
همین موضوع، موجب اختلاف معنادار جمعیت تهران در ساعات روز و شب میشود و از این رو، صدها هزار شهروند در قالب جمعیت مواج، چارهای ندارند جز آنکه همچون امواج خروشان، روزانه دو نوبت سفر مشقتبار بین محل کار تا سکونتگاههای خود - که البته نقش خوابگاه را برای آنها ایفا میکند - را به جان بخرند.
البته درک طاقتفرسایی این سفر سیزیفوار فرودستان، هنگامی عمیقتر میشود که بدانیم ناتوانی حمل و نقل عمومی تهران در پاسخگویی به مطالبات و نیازمندیهای شهروندان، موجب پدیدار شدن شکل جدیدی از مهاجرت طی سالهای اخیر شده است. افرادی که با یک دستگاه خودرو از شهرهای مختلف برای شغل مسافربری به تهران کوچ میکنند و شبها در ماشین خود میخوابند؛ مهاجرانی که با افزایش قیمت بنزین چارهای جز بازگشت به شهر و دیار خود نخواهند داشت.
مطالب مرتبط : فحشا در قم با صیغه کردن دختران جوان
بنابراین، به فراموشی سپرده شدن حاشیه نشینان و فرودستان از سوی متولیان حمل و نقل عمومی با توجه به اندک امکانات حمل و نقلی که آن هم روز به روز فرسودهتر و مستهلکتر میشود، بدون آنکه جایگزینی برای آنها پیش بینی شده باشد، روح و روان و تن و جان انبوه جمعیتی را که هر روز بین تهران و حاشیههایش در رفت و آمد هستند، بیشتر میخراشد و میفرساید.
کلام آخر آنکه، با کوچ اجباری مردمان فقیر یا مردم متوسطی که چارهای جز ترک کردن تهران برای زنده ماندن ندارند و راز بقای خود را در رفتن از پایتخت یافتهاند، تهران در حال تبدیل شدن به شهر فرادستان است و با توجه به تورم قابل پیش بینی ناشی از افزایش سه برابری قیمت بنزین، فشارهای فزاینده این کوچ اجباری شتابناک، آثار و نتایج غیر قابل پیش بینی در بر خواهد داشت.
فقر و وضعیت آن در ایران و جهان
مرکز تحقیقات و بررسیهای اقتصادی اتاق ایران در سی و هفتمین شماره بروشور «اقتصاد به زبان ساده» به موضوع «فقر» پرداخته است. در این پژوهش وضعیت فقر در جهان و ایران و توصیههای بانک جهانی و تجربه کشورهای موفق درزمینه کاهش فقر نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
برای آشنایی علاقهمندان با مفاهیم اقتصادی و بهکارگیری صحیح این موارد در تحلیلهای اقتصادی، ایده تهیه و ارائه بروشورهایی با عنوان «اقتصاد به زبان ساده» در معاونت اقتصادی اتاق ایران مطرح و توسط مرکز تحقیقات و بررسیهای اقتصادی این معاونت به اجرا درآمده است. در شماره سیوهفتم بروشور اقتصادی به موضوع «فقر» پرداخته شده است.
مفهوم فقر و ابعاد مختلف آن
سازمان ملل متحد در توصیف فقر چنین بیان داشته است که «فقر در شکلهای مختلف از قبیل کمبود درآمد برای معیشت پایدار، گرسنگی و سوءتغذیه، بیماری و مرگومیر ناشی از آن، بیخانمانی، ناامنی، محرومیت و تبعیض اجتماعی نمود پیدا میکند. این پدیده همچنین خود را به شکل عدم توانایی برای مشارکت در فرایندهای تصمیمگیری در عرصههای فرهنگی، اجتماعی و مدنی نشان میدهد.»
مطالب مرتبط : چگونه فقر را ریشه کن کنیم
از نظر بانک جهانی نیز «فقر، محرومیت از رفاه است». این نهاد فقر را چنین تعریف میکند: «فقر گرسنگی، فقر نداشتن سرپناه و لباس، بیمار بودن و درمان نشدن، بیسواد بودن و مدرسه نرفتن است.» بانک جهانی همچنین تأکید میکند برای فقرا در فقر زیستن چیزی فراتر از اینهاست. چراکه فقرا اغلب بسیار آسیبپذیرند و در معرض انواع خطرات و بیعدالتیها قرار دارند که خارج از اراده آنهاست. آنها همچنین از سوی نهادهای دولتی و اجتماعی و حتی جامعه بهشدت مورد سوءاستفاده قرار میگیرند و از این طریق صدا و قدرت خود را در این نهادها از دست میدهند.
ماهیت فقر و سیر تحول آن
در خصوص فقر، تعاریف و رویکردهای مختلفی اعم از فقر مطلق یا نسبی، فقر درآمدی یا چندبعدی ارائه شده است. در ادامه به برخی از مهمترین تعاریف و دیدگاههای موجود به فقر اشاره خواهد شد.
نخستین تلاشهای نظاممند برای تعریف، اندازهگیری و درک ماهیت فقر به قرن نوزدهم میلادی در انگلستان بازمیگردد که پژوهشگر جامعهشناس انگلیسی بنجامین سیبوهم روانتری (Benjamin Seebohm Rowntree) مفهوم فقر مطلق را مطرح کرد. روانتری بهعنوان یکی از پیشگامان مطالعات فقر، در سال 1899 با جمعآوری اطلاعات مفصلی در خصوص اهالی شهر یورک در انگلستان، خانوارهایی را که مجموع درآمد آنها برای دستیابی به حداقل معاش کافی نبود، فقیر نامید. روش کار روانتری بهاینترتیب بود که ابتدا حداقل هزینه تأمین غذا، لباس، سوخت، اجاره و لوازمخانگی را برای خانوارها با سایزهای مختلف تخمین زد و آن را خط فقر (مطلق) نامید سپس تمام خانوارهایی که درآمد هفتگیشان از خط فقر تعیین شده (بر اساس سایز خانوار) کمتر بود، فقیر اعلام کرد. مطالعات روانتری و مفهوم حداقل معیشت و فقر مطلق او الهامبخش بسیاری از مطالعات بعدی در حوزه فقر بود.
در دهه 70 میلادی، مفهوم جدیدی به اسم فقر نسبی که در مقابل فقر مطلق قرار دارد مطرح شد. پیتر تاونسند (Peter Townsend) از جامعه شناسان به نام و استاد سیاستهای اجتماعی بینالمللی در مدرسه اقتصاد لندن بهعنوان یکی از پیشگامان این ایده، چنین بیان داشت که مفهوم فقر مطلق بر پایه این فرض بنا شده که حداقلی از نیازهای اساسی وجود دارد که برای همه مردم در همه جوامع یکسان است، حالآنکه چنین نیازهایی نهفقط در بین جوامع گوناگون بلکه حتی در داخل یک جامعه واحد نیز متفاوتاند.
از نظر تاوسند در یک جامعه زمانی میتوان افراد، خانوارها و گروهها را فقیر محسوب کرد که منابع لازم یا مطلوب برای تهیه انواع غذاها، مشارکت در فعالیتها و برخورداری از امکانات و شرایط معمول در جامعهای که به آن تعلق دارند را از دست داده باشند و یا منابع در اختیار آنها بهطورجدی و اساسی از متوسط فردی یا خانوادگی متعارف کمتر باشد که نتیجه این امر کنار گذاشته شدن این گروه از افراد از زندگی اجتماعی، رسوم و فعالیتها است.
با توجه به تعریف ارائه شده از سوی تاوسند میتوان گفت در رویکرد نسبی به فقر، مردمی فقیر محسوب میشوند که درآمدشان حتی اگر برای بقا کافی باشد از درآمد موردنظر اجتماع بسیار پایینتر است. در رویکرد نسبی فقر نیز مانند فقر مطلق، برای تفکیک فقرا از دیگر افراد، از خط فقر نسبی استفاده میشود که به-صورت درصد معینی از میانه (یا سطح متوسط درآمد جامعه) و یا به شکل مرز درآمدی که درصدی معینی از افراد جامعه پایینتر از آن قرار میگیرند، تعریف شده است. بهعنوانمثال در آمریکا، افرادی که درآمد آنها پایینتر از چهارپنجم میانه درآمدی جامعه باشد، فقیر محسوب میگردند. این معیار در مالزی دوسوم میانگین درآمدی و در اتحادیه اروپا 60 درصد متوسط درآمد جامعه است.
از نظر آمارتیا سن (نوبلی است اقتصاد در سال 1998)، استفاده از مفهوم فقر مطلق برای کشورهای درحالتوسعه که همچنان گرفتار گرسنگی هستند و بهکارگیری مفهوم فقر نسبی برای کشورهای توسعهیافته که فقر مطلق را پشت سر گذاشتهاند، مناسب است.
لازم به ذکر است که ازآنجاکه بر اساس خط فقر نسبی هرقدر هم درآمد افراد جامعه بالا باشد و تمامی آحاد آن از حداقل نیازها برخوردار باشند، همواره عدهای از افراد فقیر محسوب میشوند. در اکثر مطالعات، از خط فقر مطلق استفاده میشود. چراکه فقر مطلق برخلاف فقر نسبی درنتیجه رشد و توسعه اقتصادی تغییر میکند.
مطالب مرتبط : آمار خط فقر در سال 98
در سال 1987، آمارتیا سن با بیان اینکه فقر صرفاً پدیدهای تکبعدی نیست که بتوان آن را بهصورت کمبود درآمد تعریف کرد، رویکرد جدیدی از فقر را تحت عنوان «فقر چندبعدی» بنیان نهاد. سن اظهار داشت فقر هنگامی ایجاد میشود که افراد از توانمندیها و قابلیتهای اساسی محروماند و بنابراین درآمد یا تحصیلات مناسبی ندارند یا از سطوح پایینی از سلامت و بهداشت برخوردارند، در ناامنی به سر میبرند، اعتمادبهنفس پایینی دارند، همچنین احساس ناتوانی و محرومیت از حقوقی که یک فرد از بدو تولد و در مقاطع مختلف زندگی در ابعاد گوناگون (سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و..) از آن برخوردار میشود را تجربه میکنند.
لازم به ذکر است که بانک جهانی و سازمان ملل متحد برای اندازهگیری فقر در سطح جهان، فقر مطلق و فقر چندبعدی را اندازهای میکنند.