به گزارش تیتربرتر؛ محمود بصیری از بازیگران باسابقه و خاطره انگیز تلویزیون است که همه ما با بازی هایش خاطره داریم اما محمود نصیری مدت هاست ممنوع التصویر است که در صحبت های اخیرش علت آن را مطرح کرد.
مصاحبه جدید محمود بصیری
بصیری می گوید : «دوچرخهای دارم و با آن بیرون میروم. کرونا کاری کرده که همهمان در خانه نشستهایم. من هم هیچ جا نمیروم. خودم هستم و یک دوچرخه قدیمی...»
محمود بصیری میگوید: «تنبل شدهایم. دو تا نان میخواهیم از سر کوچه بگیریم، ماشین را برمیداریم و چند تا خیابان را دور میزنیم. وگرنه چرا هرکسی را میبینیم قند، چربی و اضافه وزن دارد؟
من که دلبسته همین دوچرخه قدیمیام هستم. خانه ما تا پارک دانشجو فاصله دارد. هر روز سوار دوچرخه میشوم و ۳۷ دقیقه رکاب میزنم. پارک دانشجو، نزدیک تئاتر شهر است. وقتی میبینم زن و مرد، دوچرخه سواری میکنند کیف میکنم. من هم جز این، کاری ندارم. گاهی موتوری میآید و جلوی پایم ترمز میزند. میخواهد آدرس بپرسد اما در همان یکی، دو دقیقه همه را خفه میکند. این دود دارد پدر ما را در میآورد. تا از جریمه صحبت کنید همه مجبور میشوند و رعایت میکنند ولی این اجبار، خوب نیست.»
علت ممنوع التصویری محمود بصیری
حالا حدود هشت سال از دولت محمود احمدی نژاد میگذرد. محمود بصیری در این مدت در کارهای کمی حضور داشته و انگار که در این کشور نبوده است! مثلا او اوایل امسال برای عید نوروز، نقش کوتاهی درباره کرونا بازی کرد که فیلم آن در فضایمجازی منتشر شد. محمود بصیری میگوید که بعد از دولت محمود احمدی نژاد هم هیچ کسی سراغش را نگرفته است: «مسئولان وقتی کارهای تبلیغاتی دارند سراغ ما میآیند وگرنه وقتی به دردشان نمیخوریم آنها کاری به کارمان ندارند. به قول شاعر، معرفت دُر گرانی است به هرکس ندهند/ پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهند...»
از محمود بصیری میپرسم بعد از ماجرای ممنوع التصویری و دولت احمدی نژاد آیا با آدمهای سیاسی دیگر هم ارتباط داشته است؟ میگوید: «یک بار، من را صدا زدند و گفتند میخواهیم یک کار تبلیغاتی برای یکی از نامزدهای ریاست جمهوری بسازیم. من رفتم و صحبت کردم. دیدم که طراح لباس با کارگردان مشورت میکند که برای نقش من چه لباسی بخرند. یک لحظه شنیدم کارگردان میگوید برای من کاپشن آقای احمدینژاد را حتما بگیرند. همین را که شنیدم، گفتم این کار من نیست. آنها میخواستند با مسخره بازی با عنوان آقای احمدینژاد برای یک ستاد دیگر تبلیغ کنند. خدا را شکر که قبول نکردم. یادش بخیر،
آقای احمدی نژاد یک سال قبل از رفتنش، من را به مراسمی دعوت کرد. این مراسم در ماهرمضان و به همراه بقیه هنرمندان برگزار شد. در میان همه مهمانان و هنرمندان، آقای احمدینژاد به طرفم آمد و بعد از خوش و بشی از من پرسید که چرا بازی نمیکنی؟ من هم نگفتم که به خاطر خودتان بیکار شدهام. در جوابش گفتم یک نقشهایی میگویند که به درد من نمیخورد.»
مطالب مرتبط:
چرا محمود بصیری کم مصاحبه است؟
محمود بصیری میگوید این روزها همه دنبال کار خودشان هستند و معرفت قدیمیها را ندارند: «یادم میآید در فیلم برداری سریال هزاردستان، سگی وجود داشت که همان دور و بر پرسه میزد. یک روز و حین فیلم برداری، این سگ درد زایمان داشت و به خودش میپیچید. علی حاتمی سریع یک پزشک را صدا کرد و گفت تا ساعتی که بچههای این سگ به دنیا میآیند و به آنها شیر میدهد، شما این جا بمان و از آنها مراقبت کن. هر چه هزینه داشته باشد را من خودم میدهم. آیا الان هم این قدر معرفت بین آدمهای امروزی هست؟
من شاهدم که حتی بازیگران سر صحنه میروند اگر سرما بخورند یا مشکلی داشته باشند کسی کاری بهشان ندارد. من دیدم که چطور با مردم رفتار میشود. به تازگی برنامههایی «مثل چهل تیکه» رفتم یا در شب یلدا مهمان برنامه رادیویی بودم. متاسفانه بیشتر برنامههای امروزی، پشت صحنه برایشان مهم نیست. فقط صحنه برایشان اهمیت دارد.
یادم میآید چند وقت قبل، من را به برنامهای دعوت کردند. هوا خیلی سرد بود. نشانی یک ساختمان را دادند و گفتند برای شرکت در برنامه به آنجا بیایید. وقتی رسیدم خانمی بچهاش را بغلش گرفته بود و در سرما راه میرفت تا او را گرم کند. رفتم و تهیهکننده را صدا کردم. به او گفتم دختر این خانم مهمان برنامه شماست. این خانم اما حین ضبط برنامه مجبور است که بچهاش را در سرما راه ببرد تا گرم شود! بعد از آن، تهیه کننده دستور داد تا مهمانان را به فضای گرمی ببرند و تحویلشان بگیرند. دلم سوخت. این اواخر چند ین برنامه رفتم و پشیمان شدم. چون فقط ظاهر کار برایشان اهمیت داشت.»
بازی محمود بصیری در نقش محمود احمدی نژاد
حالا که صحبت از معرفت می شود از محمود بصیری می پرسم آیا بعد از این همه سال بیکاری، محمود احمدی نژاد را حلال میکند؟ محکم می گوید: «بله. پس معرفتمان کجاست؟ یاد گرفتهام که هیچ بدی را با بدی تلافی نکنم. چون اگر بدی کنم پس من هم آدم بدی هستم. به نظرم این سالها خیلی هم بد نگذشته است. قبلا هم گفتهام که از سالها بیکاری خوشحالم! چون در این سالها فیلم و سریالهای زیادی ندیدم که مردم را پای تلویزیون بنشاند. برای من مهم نیست که نقشها، نقش اصلی باشد.
حاضرم که ۲-۳ سکانس در فیلمی بازی کنم که سالها در ذهن مردم میماند. مثلا فیلم «مادر» علی حاتمی را همه دیدهاند.نقش آن پینهدوز راکه کنار در نشسته من بازی کردهام. آن نقش در دل خودش مطلب زیادی داشت. پیرمردی نشسته و پینهدوزی میکند و صاحبخانه، کلید در خانه را دست او داده است. چرا چنین کاری میکند؟ چون گذشتهها مردم به همدیگر اعتماد داشتند.
حالا چطور است؟ کسی که میخواهد به سفر برود یک لامپ و رادیو روشن میگذارد و نمیگذارد که همسایهاش بفهمد خانه خالی است. این جور نقشها حتی اگر کوتاه باشد ولی میارزد که بازیگر خودش را خرج کند. من احمدی نژاد را میبخشم. حتی حاضرم نقشش را بازی کنم. فقط باید خودش نامهای بنویسد و اجازه دهد که نقشش را بازی کنم.»
گلایه محمود بصیری به خاطر بی توجهی
محمود بصیری می گوید: « من اهل سیاست نیستم. چون آن را بلد نیستم. در آن سالها هیچ وقت از کسی نپرسیدم که چرا دیگر حضور ندارم. چون برایم مهم نبود. اگر الان فوت کنم همین که همسایهها از من راضی باشند برایم کافی است. من نه به تلویزیون، نه به خانه سینما و پیش کسوتان هیچ احتیاجی ندارم. حتی نمیخواهم که بعد از مرگ برایم تسلیت بگویند. لازم نیست بعد از مرگم این طرف و آن طرف خبر بدهند و دربارهام حرف بزنند. اینقدر رفیق و دوست و آشنا دارم که احتیاجی به دیگران ندارم».
آنچه دیگران می خوانند:
گردآرونده: علی اکبر رضایی