به گزارش تیتربرتر؛ حکم قصاص آرمان عبدالعالی سحرگاه امروز در زندان رجایی شهر اجرا شد.
جزئیات اجرای حکم اعدام آرمان عبدالعالی
مرکز رسانه قوه قضاییه اعلام کرد:حکم قصاص آرمان عبدالعالی در پی تقاضا و عدم گذشت خانواده غزاله شکور و علیرغم تلاشهای صورت گرفته از سوی دستگاه قضایی، شورای حل اختلاف و فعالین فرهنگی و اجتماعی کشور طی سالهای اخیر به منظور جلب رضایت اولیای دم که تا آخرین لحظات هم ادامه داشت، سحرگاه امروز در زندان رجایی شهر اجرا شد.
آرمان عبدالعالی، در سال ۱۳۹۲ مرتکب قتل غزاله شکور شد و به قصاص محکوم گردید.
کل ماجرای عشق خونین آرمان و غزاله به این موضوع ختم می شود که این پسر جوان دختری را که تصمیم به ازدواج با او را داشت به قتل رسانده است اما هیچگاه درباره محل اختفای جسد حرفی نزده بود و چون جسد غزاله تاکنون پیدا نشده است. اما حالا بعد از گذشت 7 سال دیوان عالی کشور حکم قصاص آرمان، پسری که متهم است دختر مورد علاقهاش به نام غزاله را به قتل رسانده تأیید کرد.
جزییات پرونده قتل غزاله توسط آرمان
آرمان در سال ۹۲ بعد از دستگیری در بازجوییها به قتل غزاله اعتراف کرد و گفت بعد از درگیری با این دختر او را کشته و جسدش را در سطل زباله رها کرده است. بعد از اعترافات آرمان تلاش برای پیداکردن جسد آغاز شد، اما این جستوجوها راه به جایی نبرد و جسد دختر جوان هنوز هم پیدا نشده است.
مدتی بعد آرمان اعترافات قبلی خود را پس گرفت و مدعی شد قتلی مرتکب نشده است.
او گفت: غزاله به خانه ما آمده بود که موقع بازگشت در راهپله پایش لیز خورد و روی پلهها افتاد و جانش را از دست داد. من هم ترسیده بودم، او را بلند کردم و در یک چمدان گذاشتم و نزدیکی سطل زباله رها کردم. من غزاله را نکشتم.
انکارهای آرمان فایدهای برای او نداشت، با اینکه او در زمان قتل چند روز تا ۱۸ سالگی زمان داشت و هنوز به ۱۸ سالگی نرسیده بود، در دادگاه محاکمه و به قصاص محکوم شد. رأی صادرشده مورد تأیید دیوان عالی کشور قرار گرفت و پرونده برای اجرای حکم آماده شد.
چند روز قبل از اجرای حکم، وکیل آرمان متوجه شد بعد از تاریخ تشکیل پرونده برای غزاله در دانشگاه برگه مرخصی به نام او صادر و دفترچه بیمهاش هم تمدید شده است، به این ترتیب با اسناد بهدستآمده درخواست اعاده دادرسی کرد. دو نفر از قضاتی که قبلا رأی بر قصاص داده بودند اعلام کردند با توجه به نامهای که دانشگاه صادر کرده و تاریخ آن مربوط به بعد از گمشدن غزاله است، باید در این زمینه تحقیقات بیشتری شود.
این در حالی بود که خانواده غزاله نیز تصمیم گرفتند یک بار دیگر به آرمان مهلت دهند تا جای جسد را به آنها بگوید. مادر غزاله اعلام کرد در صورتی گذشت میکند که آرمان محل دفن جسد را بگوید. با توجه به مدارک بهدستآمده و قبول اعاده دادرسی، آرمان بار دیگر پای میز محاکمه رفت و این بار در شعبه ۵ مورد محاکمه قرار گرفت.
مطالب مرتبط:
تأیید حکم قصاص آرمان به اتهام قتل غزاله
او که حالا در مقطع فوقلیسانس در دانشگاه شهید مدرس در حال تحصیل است، یک بار دیگر اعلام کرد قتل کار او نیست و نمیداند جسد کجاست و ممکن است غزاله زنده باشد.
در نهایت قضات دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و آرمان را در قتل مجرم تشخیص دادند و او را به قصاص محکوم کردند. رأی صادرشده یک بار دیگر در دیوان عالی کشور تأیید شد.
ماجرای آشنایی آرمان و غزاله
آشنایی آرمان و غزاله از آنتالیای ترکیه آغاز شده بود. این دوستی ادامه پیدا کرد و در تهران هم چندباری همدیگر را ملاقات کردند.
آرمان با وجود اینکه چند ماهی از غزاله کوچکتر بود، به او علاقمند شد و حتی چندباری پیشنهاد ازدواج را با او مطرح کرد، اما دختر جوان با این خواسته مخالف بوده است. چرا که غزاله قصد داشت برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود، به همین دلیل هم از آرمان خواست تا این رابطه را فراموش کند.
اما ارتباط آنها به طور کامل قطع نشد، تا اینکه یک روز آرمان از نبود پدر و مادرش در خانه استفاده کرد و غزاله را به خانه شان دعوت کرد.
آرمان در بازجوییهای اولیه، ماجرای قتل غزاله را اینگونه بیان کرده است:
من وقتی دیدم کسی در خانه نیست، غزاله را به خانه دعوت کردم. اما او وقتی به خانهی ما آمد و گفت که قصد دارد برای همیشه مرا فراموش کند، خیلی عصبانی شدم، بین ما مشاجره لفظی در گرفت و وی را (به سمت تخت) هل دادم، سرش به جایی (گوشه تخت) خورد، سپس با میله بارفیکس نیز چند ضربه به او زدم. آنجا بود که متوجه شدم غزاله نفس نمیکشد.
وقتی آرمان مطمئن میشود که غزاله نفس نمیکشد، اشفته و هراسان پیکر بی جان او را در ۱۵ لایه کیسه زباله میپیچد و در داخل چمدان بزرگی قرار میداد و به نزدیکترین سطل زباله خانه اش در خیابان میرداماد میاندازد. سپس به خانه بازگشته و سعی میکند همه آثار جرم را از بین ببرد.
برای خواندن جزییات پرونده قتل غزاله و اعترافات آرمان اینجا کلیک کنید.
آنچه دیگران می خوانند:
گردآورنده: علیرضا یوسفی